loading...
گروه نمایش هیراد ( سفیران جوان سابق )
نجیم سرحدی بازدید : 1406 سه شنبه 06 فروردین 1392 نظرات (1)

هُنَرپیشه به کسی گفته می‌شود که به‌طور حرفه‌ای نقشی را در یک نمايش ،تئاتر ، سینما و تلویزیون بازی می‌کند. هنرپیشه، که در گذشته «آکتور» یا «بازیگر» خوانده می‌شد، کسی است که نقشی را در اثری نمایشی بازی می‌کند. این اصطلاح بیشتر برای آنان که در نقش بازی می‌کنند بکار می‌رود هرچند که دوبلورها و بازیگران نقش‌ها در نمایش‌های رادیویی نیز ممکن است هنرپيشه خوانده شوند. هنرپیشه می‌تواند کار خود را در چهارچوب یک تئاتر، فیلم، مجموعه تلویزیونی (سریال تلویزیونی) یا در حین آموزش دیگر هنرپیشگان انجام دهد. هنرپیشه‌ها گاه به صداگذاری شخصیت‌های کارتونی یا صحبت کردن بجای افرادی در آگهی‌های تلویزیونی (تبلیغات تلویزیونی) هم می‌پردازند. هنرپیشگان امروزی گاه در بازی‌های رایانه‌ای هم نقشی را به اجرا می‌گذارند. این کار توسط ثبت حرکات و صدای آنها و بازسازی رایانه‌ای داده‌های بدست آمده صورت می‌گیرد. حرفه هنرپیشگی از پیشه‌های بسیار کهن بشری است.

در آغاز کار سينما هنرپيشه­ها معمولاً از تئاتر قرض گرفته مي‌شدند، اما هنرپيشنه­هاي تئاتري به سينما با نظر حقارت نگاه مي­کردند، ضمناً سبک باري تئاتري آنها با حرکات مبالغه شده، در تصويرهاي درشت سينمايي مبالغه­آميزتر و مضحک جلوه مي­کرد. هنرپيشه‌هاي تئاتري در فرانسه در محصولات فيلم­هاي هنري (Film D' Art) و در آمريکا در فيلم­هاي مؤسسه بازيگران معروف Famous Players ظاهر مي­شدند. از آن جمله می توان به  «سارا برنارد» S. Bernhard، الئونورادوسه (E. Duse) و «بيربوم تري» (Beerbahm Tree) که نامش براي فيلم­ها اعتبار مي­آورد اشاره کرد.

{جهت مشاهده ادامه این مطلب بر روی کلمه ادامه مطلب به رنگ آبی کلیک کنید}

در عين حال، در برخي از فيلم­ها، بازيگران را بدون سابقه تئاتري و براساس جواني و زيبايي انتخاب مي­کردند. ديويد وارک گريفيث، بخصوص در انتخاب دختران جوان براي بازي در فيلم­هايش قابليتي داشت، از آن جمله می توان مري پيکفورد، (M. Pickford) و ليليان گيش (L. Gish) که بعدها بزرگترين بازيگران زن سینمای آمریکا شدند را نام برد.

در اروپا پيوند بين تئاتر و سينما نزديک­تر بود گرچه هنرپيشه­ها معمولاً از تئاتر به فيلم راه پيدا مي­کردند و نه بالعکس. «آستانيلسن» (A. Nielsen) بازيگري سينمايي را به حد تکاملي رساند که فقط ليليان گيش با او برابري مي­کرد. از مردان «اميل يانينگز» (E. Jannings) علاقمندان فراوان و شهرت بسيار داشت.

هالیوود ذخيره بازيگران خود را با جذب هنرپيشه­هاي ديگري از اروپا غني ساخت. به عنوان مثال «گرتا گاربو» (G. Garbo) «پولا نگري» (P. Negri)، «چارلز لوتون» (Ch. Laughton) و لارس هانسن (L. Hansen) می توان نام برد.

پيشرفت­هاي فني و بالا رفتن سطح فهم و توقع تماشاگران در تغيير شيوه بازيگري سينمائي اثر داشت، ظرافت و عمق بازي جنت گي­نور (J. Gaynor) در فيلم «طلوع» (Sunrise) (1927) اثر ف. و. مورنا (F. W. Murnau) تا به امروز تازه است. بازي «گاربو» نيز جاذبه خود را از سینمای صامت تا ناطق همچنان حفظ کرده است.

ظهور صدا در سينما بين هنرپيشگان ضايعاتي به بار آورد، بعضي از بازيگران بد لهجه اروپايي (يانينگز، پولا نگري) مجبور به بازشگت به کشورهايشان شدند. صداي نامناسب بعضي ديگر مخصوصاً با دستگاه­هاي ناقص ضبط صوت آن ايام، ادامه کار را در سينماي ناطق برايشان مشکل ساخت. بارزترين نمونه، سقوط هنرپيشه بسيار مشهور مانند «جان گيلبرت» بود. سینمای ناطق لزوم مبالغه در بازي و تکيه بر حرکات را از ميان بر مي‌داشت در نتيجه تطابق با اين سبک جديد بازيگري براي خيلي از بازيگران تئاتري يا بازيگران سينماي صامت دشوار بود، با وجود اين بعضي از بازيگراني که از تئاتر شروع کرده بودند به سبب قوت و اصالت شخصيت و جاذبه فردي خاص در سينما ماندند و متمايز شدند، از آن جمله­اند بتي ديويس (Bette Davis) هامفري بوگارت (H. Bogart)، کاري گرانت (C. Grant)، کاترين هپبرن (K. Hepburn)، ادوارد جي رابينسون (E. G. Robinson)، اسپنسر تريسي (S. Tracy) و هنري فاند (H. Fondal) که همگي از تبحر فني و جاذبه شخصي برخوردار بودند.

سپردن نقش­هاي قالبي به هنرپيشه­ها، حوزه هنرنمايي آنها را محدود و مجبور به تکرار نقش­هاي کمابيش مشابهي مي­کرد.

با پيدايش سینمای ناطق، بازي کمدي در سينما نيز دگرگوني عمده‌اي را متحمل شد. اولين دوربین های فیلم برداری ناطق ساکن بودند که اين با تحرک لازم برای فيلم­هاي کمدي جور در نمي­آمد، به علاوه در اولين فيلم­هاي ناطق، به صورت يک جور تفريط، حرف زياد وجود داشت، در نتيجه کمدي بزن و بشکن (Stap Stick) که در دست امثال «چاپلين» و «کيتون» تکميل شده بود جاي خود را به کمدي لفظي و متلک پران داد.

پيوند بين سينما و تئاتر و بهره­گيري متقابل اين دو از هم در بازيگري يک نوع سبک ناتوراليستي نسبتاً متعادل به وجود آورد. گرچه در دهه 30 و 40 باز يک جور تيپ­هاي قالبي در سينما برقرار بودند و مثلاً مردها عموماً ريخت­هاي تر و تميز و اطو کشيده­اي داشتند. از اوايل دهه پنجاه اين نوع تيپ­سازي هم کم کم کنار رفت، مخصوصاً از موقعي که «ايليا کازان» (E. Kazan) با استفاده از هنرپيشه­هاي آکتورزاستوديو (Actors' Studio) فيلم­هاي خود را عرضه کرد. بازي «مارلون براندو» (M. Brando) و «جيمز دين» (J. Dean) از هنرپيشگان اين کارگاه که بر اساس تعليمات بازيگري معلم روس «استانيسلاسکي» (Stanislavsky) پايه­گذاري شده بود در شکل و کيفيت بازيگري مردان سینمای آمریکا اثر زيادي بجا گذاشت و براي نقش خلاقه هنرپيشه اهميت بيشتري را به وجود آورد.

خارج از آمريکا و انگليس بعد از ظهور صدا، مرز بين بازي تئاتري و سينمائي نسبتاً تفکيک ناشده باقي ماند، مخصوصاً در فرانسه که هنرپيشه بيشتر «هنرمند» قلمداد مي­شد تا کالاي تجاري. «ژان رنوآر» (J. Renoir) در فيلم­هاي قبل از جنگ خود در خلق نقش به بازيگران آزادي بي­سابقه­اي داد. در سينماي ايتاليا بعد از جنگ استفاده از افراد غير حرفه­اي براي خلق نقش­هايي مشابه با آنچه در زندگي داشتند از اساس خصوصيات جنبش نئورئاليزم (Neorealism) بود (بنيان­گذار اين روش را «آيزنشتاين» Eisenstein فيلمساز روس مي­دانند). اين روش تا به امروز در بين فيلمسازاني که سعي در ايجاد فيلم­هاي نيمه مستند دارند باقي مانده است. «روبر برسون» (R. Bresson) در فرانسه و «کن لوچ» (K. Loach) در انگلستان دو تن از پيروان اين شيوه هستند.

بعضي از بهترين نمونه­هاي بازيگري در آثار فيلمسازاني ديده شده که خود سابقه­ي هنرپيشگي داشته­اند. کساني مثل «رنوار» و «دوويويه» (Duvivier) در فرانسه، «دسيکا» و «فليني» در ايتاليا، «گريفيت» و «اشتروهايم» (Stroheim) در آمريکا، «پودوفکين» و «بوندارچوک» (Bundarchuk) در روسيه، «ميزوگوچي» در ژاپن.

در مدرسه سينمايي مسکو، دانشجويان دوره کارگردانی بايد يک دوره بازيگري را هم ببينند. در آمريکا «جان کاساويتس» (J. Cassavetts) با فيلم­هاي شخصي و نسبتاً تجربي­اش چون «سايه­ها» (Shadows) (1960) «چهره­ها» (Faces) (1968) و «شوهران» (Husbands) (1970) شيوه­اي از بداهه­سازي را در بازيگري سينمايي ارائه داد، شيوه­اي که خارج از فيلم­هاي معدود او و چند تن ديگر گسترش چنداني نداشته است.

 

ارسال نظر برای این مطلب
این نظر توسط احسان در تاریخ 1392/01/15 و 7:30 دقیقه ارسال شده است

اگه بخوای هنر پیشه بشیم چیکا کنیم؟شکلک
پاسخ : سلام
شما می توانید به انجمن نمایش شهر خودتون و یا به یک آموزشکده آزاد هنر بروید و پس از گذراندن دورهای مربوط وارد عرصه مقدس هنر بشوید لازم به ذکر هست هنرپیشگی یکی از سخت ترین هنر ها میباشد صبر،وقت کافی،مطالعه، و... از فاکتور های این هنر می باشد
موفق و پیروز باشید .


کد امنیتی رفرش
درباره ما
Profile Pic
سلام این یک وبلاگ شخصی گروه نمایش " هیراد " می باشد ... از طریق این وبلاگی می توانید از اخبار هنر نمایش استان و فعالیت های گروه با خبر شوید ...
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    به نظر شما کدام بخش در سایت باید فعال تر شود؟
    کیفیت سایت در چه سطحی است؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 141
  • کل نظرات : 99
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 18
  • آی پی امروز : 1
  • آی پی دیروز : 3
  • بازدید امروز : 3
  • باردید دیروز : 4
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 17
  • بازدید ماه : 17
  • بازدید سال : 1,583
  • بازدید کلی : 90,954
  • کدهای اختصاصی
    هنر هرگز نمی میرد ، هنرمند تا ابد جاوید است ...